مامانم داشت تو تلگرام جک می خوند.بعد یه جکو بلند خوند ک من بشنوم:[پسره:دیشب "ماشینمو" برد.اومدم تو خیابون،همینطور ک داشتم تو سر و کله ی خودم میزدم. اومد پایین و گفت نگران نباش من شماره پلاک ماشین رو برداشتمحالا می فهمم چرا تا الان مجرده و کسی نگرفتش]

بعد ک مامانم خوندش خودش خندیدگفتم خب این الان کجاش خنده دار بود!؟خب دختره پلاک ماشین رو برداشت دیگه.!!!گفت نفهمیدی؟دوباره جکو خوندباز گفتم من نمی فهمم چه ربطی دارهبعد برام شفاف سازی کرد و من تازه دو هزاریم افتاد‌.مامانم میگه:ای داد بی داد تو از اون دختره بدتریحالا می فهمم چرا مجردی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اداره کتابخانه‌های عمومی کلاردشت دنیای فناوری دانلود فایل گفتگویی با خویشتن اخبار شرکت آب و فاضلاب شهری و روستا - آبفای ایران jeddimahdi04 پروژه داده کاوی اومند tizhowshan بانک سوال دبستان گرمه